رکن مادی بزه تدلیس در ازدواج، از طریق انجام فعل مثبت تحقق می یابد و ترک فعل، نمی تواند رکن مادی این بزه را تشکیل دهد.

مستندات:
ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵-
شماره دادنامه قطعی :
۹۴۰۹۹۸۲۱۵۱۰۰۰۲۶۸
تاریخ دادنامه قطعی :
۱۳۹۵/۰۸/۰۸

رأی دادگاه بدوی

درخصوص اتهام خانم ز. ی ،تحت عنوان فریب درازدواج موضوع شکایت آقای ح. الف باوکالت آقای م ع وخانم ط .ن. ازمداقه دراوراق ومندرجات پرونده،رونوشت عقدنامه ازدواج دایم بین آنان مجموع اظهارات طرفین درمراحل مختلف رسیدگی های قضائی،وهمچنین درنظرگرفتن اصول وچهارچوبهای حقوقی قضائی ناظربه قضیه،ازآنجا که هیچ یک ازطرفین پرونده به اینکه ازدواج دوم متهم بوده اختلاف نظری ندارند، وبه قطع برآن اتفاق نظردارند که بااین وصف نداشتن فرزندازازدواج دایم اول، خلاف ظاهربوده،وبلکه درفرض نگفتن این مطلب که فرزندی ازازدواج اولش داشته، این وصف خود،بمنزله سکوت درمجلس عقد یاپیش ازآن است که خوددرحکم عدم است،وعدم دلالتی ندارددرحالی که ازدیدگاه رکن مادی دربزه انتسابی حاضر،تدلیس وفریب بایدبصورت فعل مثبت باشدوانگهی قرائن مستنبط ازمندرجات پرونده مؤید اطلاع پیش ازعقدشاکی از وجودفرزندپسر متهم می باشد، مانندپیگیری تعویض شناسنامه ورفع اثر ازازدواج قبلی ازآن توسط شاکی، معاشرت معمول ازسوی وی باپسرمتهم، سپری شدن قریب یک دهه ازازدواج وداشتن زندگی مشترک وطرح این ادعاء پس از نه سال،… ازطرف دیگر دوام نه ساله زندگی مشترک آنان خودنشان می دهد، هدف مشتکی عنه، به یقین تشکیل زندگی وقوام آن بوده وبس ونه چیزی غیرازآن،بطوری که کشف نوعی سوء نیت ازقصدونیت خیرونیکوی ازدواج، به تنهایی وبااوضاع واحوال معمولی وحاکم برآن امری خلاف اصل،بعید،نامأنوسی و غیرقابل پذیرش است مگر بادلایل یقینی که حصول قطع نماید،که چنین شواهد ودلایلی نه ادعا ونه ارائه شده،نه وجوددارد ازاین رو عنصرمعنوی این بزه که سوء نیت عام وقصدفریب به عنوان سوء نیت خاص وعمد درآن به این هدف،مفقودوغیرمتصوراست،عرف نیزکه معیار تشخیص فریب وخدعه دراین باره است،باکنکاش مختصر دراین زندگی مشترک به سختی می توانداجزاء وشرایط تحقق عنصرمعنوی را،حتی درفرض،عینیت سایرشرایط، کشف،ارائه واحرازنماید، نظربه اینکه مطابق شرایط قانونی،مدعی فریب بایدبطورمعمول خبرازعملیاتی ازناحیه متهم دهدکه این نوع عملیات توانسته باشدموجب فریب مخاطب شودودرعین حال چنین عملیاتی قابل انتساب به چنین متهمی باشد، که دراینجا چنین ادعایی نشده، مستمسکی تحت این عنوان معرفی وتبیین نشده وسپس به اثبات نرسیده است ازاین روباعدم احراز تحقق بزه درقضیه حاضر، به استنادمقررات مواد۶۴۷(مصوب۷۵)،۱۲۰(مصوب۹۲) هردوازقانون مجازات اسلامی و۴قانون آئین دادرسی کیفری، همچنین اصل سی وهفتم قانون اساسی حکم برائت نامبرده راصادرواعلام می کند، این رأی حضوری است وظرف بیست روزپس ازابلاغ قابل اعتراض دردادگاههای محترم تجدیدنظراستان تهران است.
رئیس شعبه۱۰۷۹دادگاه کیفری دوتهران- جواد بالاخانی طالش

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح. الف نسبت به دادنامه شماره ۹۴۰۱۰۳۱ مورخ ۹۴/۱۰/۲۲ صادره از شعبه ۱۰۷۹ دادگاه کیفری دو تهران که به موجب آن در خصوص شکایت تجدیدنظرخواه علیه خانم ز. ی.ش. دائر بر فریب در ازدواج حکم بر برائت تجدیدنظرخوانده صادر شده است تجدیدنظرخواه بیان داشته که در سال ۱۳۸۴ با اطلاع از سابقه ازدواج اول تجدیدنظرخوانده با وی ازدواج نموده ولی تجدیدنظرخوانده ( زوجه ) داشتن فرزند را کتمان نموده حال آنکه فرزند مذکور هفده سال دارد دادگاه با بررسی محتویات پرونده و نظر به اینکه قرائن عرفی طی ازدواج ده سال زوجین حکایت از علم و اطلاع زوجه از وجود فرزند دارد و اقناع دادگاه بلحاظ فقدان فعل مثبت فریب فراهم نیست و باستظهار اصل برائت تجدیدنظرخواهی را وارد ندانسته در نتیجه ایراد و اعتراض موجه و موثری که موجبات نقض و بی اعتباری دادنامه معترض عنه را ایجاب نماید ابراز و اقامه نشده و از حیث رعایت تشریفات قانونی و مبانی استنباط و توجه به مستندات فاقد اشکال می باشد لذا با رد اعتراض به استناد بند الف ماده ۴۵۵ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته تایید می گردد . رأی صادره قطعی است .
شعبه ۴۱ دادگاه تجدیدنظر استان تهران – رئیس و مستشار
عبدالعلی قنبری – سیدجمال الدین یاسینی/پژوهشگاه قوه قضاییه